معنی دَقَّ
دَقَّ
زنگ زدن، در بزن، کوبیدن، میخ زدن
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با دَقَّ
دَمَّ
دَمَّ
خون ریختَن، خون
دیکشنری عربی به فارسی
دَلَّ
دَلَّ
نِشانِه گُذاری کَردَن، نِشان دَهَد، مَعنی دادَن
دیکشنری عربی به فارسی
دَقَّة
دَقَّة
ریزبینی، دِقَّت
دیکشنری عربی به فارسی
دَسَّ
دَسَّ
دَر هَم پیچیدَن، چِفت کَردَن
دیکشنری عربی به فارسی
شَقَّ
شَقَّ
شِکاف ایجاد کَردَن، بُرِش، بُرِش دادَن، بُریدَن
دیکشنری عربی به فارسی
رَقَّ
رَقَّ
نَازُک کَردَن، پوست پوست، رَقیق کَردَن
دیکشنری عربی به فارسی
زَقَّ
زَقَّ
صِدایِ جیر جیر کَردَن، جیغ کِشید
دیکشنری عربی به فارسی