ترجمه دَفَعَ به فارسی - دیکشنری عربی به فارسی
معنی دَفَعَ
دَفَعَ
دست زدن، هل دادن، پرداخت کردن، به شدّت کوبیدن، برداشت کردن، فرو رفتن، سر به سینه زدن، زدن، تحریک کردن، به جلو بردن، راهنمایی کردن، دستمزد پرداخت کردن، ضربه زدن
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با دَفَعَ
رَفَعَ
رَفَعَ
پَرچَم بُلَند کَردَن، بُلَند کَردَن، بالا بُردَن، اِرتِقا دادَن، پَرچَم زَدَن
دیکشنری عربی به فارسی
حَفَرَ
حَفَرَ
حَفر کَردَن، سوراخ ها، کَندَن، چالوس کَردَن، خراشیدَن، فُرورَفتِگی ایجاد کَردَن، تونِل زَدَن، گودال کَندَن، حَفّاری کَردَن، تراشیدَن، گِرِفتَن، اَز خاک دَرآوَردَن
دیکشنری عربی به فارسی
جدول جو جستجوی پیشرفته در مجموعه فرهنگ لغت، دیکشنری و دایره المعارف گوناگون
© 2025 | تمامی خدمات جدول جو رایگان است.