معنی دَاعٍ
دَاعٍ
مدّعی، رنج کشیدن
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با دَاعٍ
رَاعٍ
رَاعٍ
گِلِه داری کَردَن، چُوپَان
دیکشنری عربی به فارسی
وَاعٍ
وَاعٍ
آگاه، آگاهانِه، هوشیار
دیکشنری عربی به فارسی