ترجمه خُبث به فارسی - دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با خُبث
خابث
- خابث
- بلایۀ کربز. (منتهی الارب). الردی الخداع. (اقرب الموارد) ، ناپاک و پلید، بدکار، فرومایه، غدار. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
خنبث
- خنبث
- خبیث. (منتهی الارب) (از تاج العروس) (از لسان العرب)
لغت نامه دهخدا
خبث
- خبث
- پلیدی، نجاست، جرمی که از فلزات پس از گداختن آن ها در کوره باقی ماند، چیزی که از آن فایده ای برده نشود
فرهنگ فارسی معین
خبث
- خبث
- جرمی که پس از گداختن فلزات در کوره باقی می ماند، پلیدی، نجاست
فرهنگ فارسی عمید
خبث
- خبث
- جَمعِ واژۀ خبیث. (از متن اللغه) (از معجم الوسیط) (از لسان العرب) (از تاج العروس) (از اقرب الموارد) (از منتهی الارب) (از البستان)
لغت نامه دهخدا