معنی خَفَّضَ
خَفَّضَ
خالی کردن، برش دادن، کاهش دادن
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با خَفَّضَ
خَفَّفَ
خَفَّفَ
سَبُک کَردَن، او نَرم شُد، کاهِش دادَن، آرام کَردَن
دیکشنری عربی به فارسی
خَفَضَ
خَفَضَ
کاهِش دادَن، بُرِش دادَن، پایین آوَردَن
دیکشنری عربی به فارسی
بَيَّضَ
بَيَّضَ
سِفید کَردَن، تُخمِ مُرغ
دیکشنری عربی به فارسی
حَفَّزَ
حَفَّزَ
اَنگیزِه دادَن، تَحریک کَردَن، بَراَنگیختَن
دیکشنری عربی به فارسی
حَرَّضَ
حَرَّضَ
تَحرِیک کَردَن، او تَحریک کَرد
دیکشنری عربی به فارسی
دَفَّأَ
دَفَّأَ
گَرم کَردَن، گَرم
دیکشنری عربی به فارسی
خَيَّمَ
خَيَّمَ
اُردوگاه زَدَن، اُردُو زَد
دیکشنری عربی به فارسی
خَوَّفَ
خَوَّفَ
تَرساندَن، تَرس
دیکشنری عربی به فارسی
خَمَّنَ
خَمَّنَ
حَدس زَدَن، حَدس بِزَن
دیکشنری عربی به فارسی