معنی خَطَّ
خَطَّ
خط کشیدن، خط، چاپیدن
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با خَطَّ
حَطَّ
حَطَّ
ایستگاه کَردَن، او فُرود آمَد
دیکشنری عربی به فارسی
خَفَّ
خَفَّ
کَم نور کَردَن، صَندَل، خَفِه کَردَن، تَپِش داشتَن
دیکشنری عربی به فارسی
خَشَّ
خَشَّ
خراشیدَن، او تَرسید
دیکشنری عربی به فارسی
خَرَّ
خَرَّ
غُرّیدَن، او فَریاد زَد
دیکشنری عربی به فارسی