معنی خَجَلَ
خَجَلَ
شرمنده کردن، خجالتی بودن
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با خَجَلَ
خَذَلَ
خَذَلَ
نااُمید کَردَن
دیکشنری عربی به فارسی
خَجَلَة
خَجَلَة
شَرمَندِگی، شَرمَندِه
دیکشنری عربی به فارسی
عَجَلَ
عَجَلَ
شِتاب کَردَن، عَجَلِه کُن
دیکشنری عربی به فارسی
خَجَل
خَجَل
شَرمَندِگی، خِجالَتی بودَن، خِجالَت، کَمرویی
دیکشنری عربی به فارسی
أَكَلَ
أَكَلَ
خُوردَن، غَذا، پُرخُوری کَردَن
دیکشنری عربی به فارسی
أَجَّلَ
أَجَّلَ
بِه تَعویق اَنداختَن، باشِه، تَعویق اَنداختَن
دیکشنری عربی به فارسی
أَجَجَ
أَجَجَ
بَراَنگیختَن، او مُلتَهِب شُد
دیکشنری عربی به فارسی
بَطَلَ
بَطَلَ
باطِل کَردَن، قَهرِمان
دیکشنری عربی به فارسی
أَهَلَ
أَهَلَ
مُستَقیم کَردَن، خُوش آمَدید
دیکشنری عربی به فارسی