معنی حِمَايَة
حِمَايَة
امانت داری، حفاظت
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با حِمَايَة
حِفَاظَة
حِفَاظَة
حِفاظَت، پِرِستیژ
دیکشنری عربی به فارسی
حُمَاقَة
حُمَاقَة
حِماقَت
دیکشنری عربی به فارسی
حَمَاقَة
حَمَاقَة
جَنگ طَلَبی، حِماقَت
دیکشنری عربی به فارسی
حَمَاسَة
حَمَاسَة
شور و اِشتیاق، شور و شُوق، اِشتیاق، شُوق، پُراِنِرژی
دیکشنری عربی به فارسی
دِعَايَة
دِعَايَة
حِمایَت، تَبلِیغَات
دیکشنری عربی به فارسی
إِمَارَة
إِمَارَة
مِلک، اِصالَت
دیکشنری عربی به فارسی
رِوَايَة
رِوَايَة
رِوایَت، یِک رُمان
دیکشنری عربی به فارسی
رِعَايَة
رِعَايَة
مُراقِبَت، پَرَستاری، سَرپَرَستی، حِمایَت مالی
دیکشنری عربی به فارسی
كِفَايَة
كِفَايَة
کِفایَت
دیکشنری عربی به فارسی