معنی حِقد
حِقد
کینه توزی، نفرت، انتقام جویی
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با حِقد
حاقد
حاقد
کینه ور، بدخواه، بد اندیش
فرهنگ لغت هوشیار
حاقد
حاقد
کینه جوی، بداندیش
فرهنگ فارسی معین
حَقد
حَقد
تَلخی، نَفرَت، بَدخوٰاهی
دیکشنری عربی به فارسی
حلقد
حلقد
بدخوی گران روح. (اقرب الموارد) (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
حرقد
حرقد
بن زبان. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
حاقد
حاقد
نعت فاعلی از حقد. کینه ورز. کینه ور. کین ور. بدخواه. بداندیش
لغت نامه دهخدا
حاقد
حاقد
کینه جو، کینه ای، کینه توز، بداندیش
متضاد: نیک اندیش
فرهنگ واژه مترادف متضاد
حقد
حقد
غضب ثابت، کینه
فرهنگ لغت هوشیار
حقد
حقد
خشم و دشمنی نسبت به کسی، کینه
فرهنگ فارسی عمید