معنی حُمَّى
حُمَّى
تب و تاب، تب
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با حُمَّى
أُمَّة
أُمَّة
مِلَّت، یِک مِلَّت
دیکشنری عربی به فارسی
سَمَّى
سَمَّى
نامگُذاری کَردَن، او تَماس گِرِفت، نام گُذاشتَن
دیکشنری عربی به فارسی