جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با حُسم

حلسم

حلسم
آزناک. (منتهی الارب). به معنی حَلِس است یعنی حریص و میم و برای تأکید و تقویت معنی بدان اضافه شده است: لیس بفضل حلس حلسم. (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا

حاسم

حاسم
نعت فاعلی از حَسم. بُرنده. قاطع، سخن جازم. کلام قاطع
لغت نامه دهخدا

حاسم

حاسم
موضعی است در بادیه. (معجم البلدان) (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا

حرسم

حرسم
زهر. (منتهی الارب). سم، مرگ. (منتهی الارب). موت، گوشه. (منتهی الارب). زاویه
لغت نامه دهخدا