معنی حَيرَة
حَيرَة
سرگردانی، گیجی، سردرگمی
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با حَيرَة
غَيرَة
غَيرَة
حَسادَت، اِشتیاق
دیکشنری عربی به فارسی
حَيَاة
حَيَاة
سَرزِندِگی، زِندِگی
دیکشنری عربی به فارسی
حَملَة
حَملَة
سَفَر کاروانی، کَمپِین
دیکشنری عربی به فارسی
حَصَّة
حَصَّة
مِقدار مُعَیَّن، یِک کلِاس
دیکشنری عربی به فارسی
حَدَّة
حَدَّة
بُرَندِگی، وُضوح، بُرِش خُوردِگی
دیکشنری عربی به فارسی
حَبَّة
حَبَّة
دانِه داری، دانِه
دیکشنری عربی به فارسی
حَالَة
حَالَة
حالَت، وَضعِیَت
دیکشنری عربی به فارسی
حَاجَة
حَاجَة
نِیَاز، نِیَاز دارَند، نِیَازمَندی
دیکشنری عربی به فارسی
دَارَة
دَارَة
کارمَندی، یِک مَدار
دیکشنری عربی به فارسی