معنی حَيّ
حَيّ
محلّه، زنده، سرزنده
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با حَيّ
أَيّ
أَيّ
هَر
دیکشنری عربی به فارسی
حَلّ
حَلّ
راهِ حَلّ
دیکشنری عربی به فارسی
حَظّ
حَظّ
شانس
دیکشنری عربی به فارسی
حَثّ
حَثّ
تَرغِیب، اِصرار کَردَن
دیکشنری عربی به فارسی