معنی حَمِض
حَمِض
اسیدی، اسید
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با حَمِض
حَمِضَ
حَمِضَ
تُرش کَردَن، تُرش
دیکشنری عربی به فارسی
حَامِض
حَامِض
تَلخ، تُرش، زَهرآگین، اَسیدی
دیکشنری عربی به فارسی