جدول جو
جدول جو

معنی حَفِظَ

حَفِظَ
ارزش قائل شدن، ذخیره کنید، فایل کردن، نگه داشتن، حفظ کردن، یاد گرفتن، مراقبت کردن، محافظت کردن، حفاظت کردن، ذخیره کردن، محفوظ کردن، نگهداری کردن
دیکشنری عربی به فارسی

واژه‌های مرتبط با حَفِظَ

حَفَرَ

حَفَرَ
حَفر کَردَن، سوراخ ها، کَندَن، چالوس کَردَن، خراشیدَن، فُرورَفتِگی ایجاد کَردَن، تونِل زَدَن، گودال کَندَن، حَفّاری کَردَن، تراشیدَن، گِرِفتَن، اَز خاک دَرآوَردَن
دیکشنری عربی به فارسی