جدول جو
جدول جو

معنی حَشَرَ

حَشَرَ
دسته بندی کردن، او جمع شد، چپاندن، گرفتار کردن، به صورت مثلّثی پر کردن، بسته بندی کردن
دیکشنری عربی به فارسی