معنی حَسَّاس
حَسَّاس
حسّاس به قلقلک، حسّاس، بسیار حسّاس
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با حَسَّاس
حَسَّنَ
حَسَّنَ
بِهینِه کَردَن، او بِهبود یافت
دیکشنری عربی به فارسی
رَسَّام
رَسَّام
نَقَّاش، هُنَرمَند، تَصوِیرگَر
دیکشنری عربی به فارسی
نَسَّاب
نَسَّاب
نَسَّاب، یِک نَسَب شِناس
دیکشنری عربی به فارسی
حَمَاس
حَمَاس
هَیَجان، تَحریک، شور و شُوق
دیکشنری عربی به فارسی
حَسَّ
حَسَّ
خَش خَش کَردَن، او حِسّ کَرد، حِسّ کَردَن
دیکشنری عربی به فارسی