معنی حَرَارَة
حَرَارَة
گرما
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با حَرَارَة
حَضَارَة
حَضَارَة
تَمَدُّن
دیکشنری عربی به فارسی
شَرَارَة
شَرَارَة
شَرارَت، جَرَقِّه
دیکشنری عربی به فارسی
مَرَارَة
مَرَارَة
تَلخی، تَلخ
دیکشنری عربی به فارسی
بَرَاعَة
بَرَاعَة
زِبَردَستی، زیرَکی، مَهارَت، ذِکاوَت، دِرَخشَندِگی، چابُکی
دیکشنری عربی به فارسی
بَرَازَة
بَرَازَة
بَرجَستِگی، گِرایِشی
دیکشنری عربی به فارسی
بَرَاءَة
بَرَاءَة
تَبرِئَه، بی گُناهی
دیکشنری عربی به فارسی
حَوَالَة
حَوَالَة
حَوالِه، نامِهرَبانانِه
دیکشنری عربی به فارسی
حَمَاقَة
حَمَاقَة
جَنگ طَلَبی، حِماقَت
دیکشنری عربی به فارسی
حَمَاسَة
حَمَاسَة
شور و اِشتیاق، شور و شُوق، اِشتیاق، شُوق، پُراِنِرژی
دیکشنری عربی به فارسی