جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با حَاجَات

حاجلات

حاجلات
شتران پی کرده که در رفتن به یک پای برجهند. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا

حاجات

حاجات
حاجت ها، نیازمندی ها، نیازها، آرزوها، امیدها، جمعِ واژۀ حاجت
حاجات
فرهنگ فارسی عمید

حاجات

حاجات
ج حاجت.
- قاضی الحاجات، برآورندۀ نیازها. یکی از اسماء صفات باری عزاسمه ’: گفت (دمنه بر درگاه ملک مقیم شده ام و آن را قبلۀ حاجات و مقصد امید ساخته’
لغت نامه دهخدا