معنی جَوهَرِيّ
جَوهَرِيّ
ذاتی، قابل توجّه، کیفی، کیفیّت
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با جَوهَرِيّ
جَوهَرِيًّا
جَوهَرِيًّا
اَساساً، بِطُور قابِل مُلاحِظِه ای
دیکشنری عربی به فارسی
جَزَرِيّ
جَزَرِيّ
مَغزی، جَزیرِه ای
دیکشنری عربی به فارسی