ترجمه جَرَعَ به فارسی - دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با جَرَعَ
جَمَعَ
- جَمَعَ
- گُروه کَردَن، مَجموعِه، جَمع آوَری کَردَن، تَرکیب کَردَن، تَدوین کَردَن، گِردِ هَم آمَدَن، جَمع کَردَن، گُروه بَندی کَردَن، کِنارِ هَم قَرار دادَن، تودِه کَردَن، دُوبارِه جَمع کَردَن، دُوبارِه مُتَّحِد کَردَن
دیکشنری عربی به فارسی