معنی جَدّ
جَدّ
پدربزرگ یا مادربزرگ، پدربزرگ
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با جَدّ
جَادّ
جَادّ
بی روح، جِدّی، کوشا، صادِقانِه، کُنجکاو، قابِلِ تَوَجُّه
دیکشنری عربی به فارسی
عَدّ
عَدّ
شُمارِش
دیکشنری عربی به فارسی
رَدّ
رَدّ
رَد، بَرایِ پاسُخ دادَن، جَواب دَندان شِکَن
دیکشنری عربی به فارسی