معنی جَبرِيًّا
جَبرِيًّا
به طور جبری، جبری
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با جَبرِيًّا
بَحرِيًّا
بَحرِيًّا
دَریانَوَردی وار، اَز طَریق دَریا
دیکشنری عربی به فارسی
جَوِّيًّا
جَوِّيًّا
هَوایی، بِه صورَتِ هَوایی
دیکشنری عربی به فارسی
جَمعِيًّا
جَمعِيًّا
بِه طُورِ جَمعی، بِه صورَتِ جَمعی
دیکشنری عربی به فارسی
عَصرِيًّا
عَصرِيًّا
بِه طُورِ مُدِ روز، مُدِرن
دیکشنری عربی به فارسی
شَهرِيًّا
شَهرِيًّا
ماهانِه
دیکشنری عربی به فارسی
زَجرِيًّا
زَجرِيًّا
تُوبیخ آمیز، دَستوری
دیکشنری عربی به فارسی
فَورِيًّا
فَورِيًّا
بِه طُورِ آنی، بِلافاصلِه، بِه طُورِ فُوری
دیکشنری عربی به فارسی
جَبرِيّ
جَبرِيّ
جَبری
دیکشنری عربی به فارسی