جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با جَبان

جلبان

جلبان
ملک بر چاف از چاش ها (غلات) خلر گیاهی است شبیه بکرسنه و آنرا در بعض نقاط مانند باقلای تر پزند و با نمک خورند و گاهی هم آرد کنند و از آن نان پزند و تازه آنرا نیز ناپخته خورند خلر
فرهنگ لغت هوشیار

جربان

جربان
جمع جریب، پارسی تازی گشته گری ها گریب ها اندازه ای است
جربان
فرهنگ لغت هوشیار

جنبان

جنبان
در حال جنبیدن، جنبنده مثلاً منارجنبان، بن مضارعِ جنباندن، پسوند متصل به واژه به معنای جنباننده مثلاً سلسله جنبان
جنبان
فرهنگ فارسی عمید

جبان

جبان
ترسو، آنکه از هر چیزی بترسد و بیهوده دچار ترس و بیم شود، کم جرئت، کم دل
جبان
فرهنگ فارسی عمید