معنی جَازَفَ
جَازَفَ
جرأت داشتن، او ریسک کرد، ماجراجویی کردن
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با جَازَفَ
خَالَفَ
خَالَفَ
نَقض کَردَن، او مُخالِفَت کَرد
دیکشنری عربی به فارسی
جَفَّفَ
جَفَّفَ
آب زُدایی کَردَن، خُشک
دیکشنری عربی به فارسی
جَاهَدَ
جَاهَدَ
تَلاش کَردَن، او مُبارِزِه کَرد، سَعی کَردن
دیکشنری عربی به فارسی
جَاوَزَ
جَاوَزَ
پوشاندَن، گُذَشت
دیکشنری عربی به فارسی
جَابَرَ
جَابَرَ
بِه طُورِ عُمومی سَفَر کَردَن، او مَجبور شُد
دیکشنری عربی به فارسی
ضَاعَفَ
ضَاعَفَ
چَهار بَرابَر کَردَن، او دُو بَرابَر شُد
دیکشنری عربی به فارسی
لَازَمَ
لَازَمَ
مُفید بودَن، لازِم اَست
دیکشنری عربی به فارسی
غَازَلَ
غَازَلَ
دَست اَنداختَن، او مُعاشِقِه کَرد
دیکشنری عربی به فارسی
نَازَعَ
نَازَعَ
مُجادِلِه کَردَن، او مُناقِشِه کَرد
دیکشنری عربی به فارسی