معنی جَادَّ
جَادَّ
خوب بودن، جدّی
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با جَادَّ
جَادّ
جَادّ
بی روح، جِدّی، کوشا، صادِقانِه، کُنجکاو، قابِلِ تَوَجُّه
دیکشنری عربی به فارسی
جَادًّا
جَادًّا
جِدّی
دیکشنری عربی به فارسی
جَادِل
جَادِل
بَحثی، بَحث کَردَن، جَدَلی
دیکشنری عربی به فارسی
جَادِر
جَادِر
شایِستِه، ناسِپاس
دیکشنری عربی به فارسی
زَارَّ
زَارَّ
وِزوِز کَردَن، بازدید کَرد
دیکشنری عربی به فارسی
مَادَّة
مَادَّة
مادِّه، مَواد
دیکشنری عربی به فارسی
فَارَّ
فَارَّ
فَرار کَردَن، موش
دیکشنری عربی به فارسی
حَدَّ
حَدَّ
مَحدود کَردَن، پایان، مَرز گُذاشتَن، تیز کَردَن، مَحصور کَردَن
دیکشنری عربی به فارسی
حَادّ
حَادّ
شَدید، تیز، با صِدایِ تیز، تُند، نافِذ، شیب دار، زَهرآگین
دیکشنری عربی به فارسی