جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با جَاد

جلاد

جلاد
شمشیر زن کشنده، دژخیم، شکنجه گر آنکه مامور شکنجه دادن یا کشتن محکومان است. یا جلاد فلک. مریخ، جمع جلید تازیانه زن، دژخیم، میرغضب
فرهنگ لغت هوشیار

جماد

جماد
زمین، سال بی باران، هر چیز بی جان، بی حرکت یخ فروش، شمشیر بران
جماد
فرهنگ لغت هوشیار

جساد

جساد
کند و کاو، تیزنگری، پرماسیدن (به دست سودن) کور کوم کرکم جساد پارسی است و آن را به تازی زعفران گویند، خون خشک زعفران
فرهنگ لغت هوشیار

جهاد

جهاد
قصدی که بسوی دشمن کنند برای حرب او، کارزار کردن با دشمنان در راه خدا زمین سخت و بی گیاه زمین سخت و بی گیاه
فرهنگ لغت هوشیار