معنی تَمثَالِي
تَمثَالِي
مجسّمه ای، مجسّمه
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با تَمثَالِي
تِمثَالِيّ
تِمثَالِيّ
مَربوط بِه مُجَسَّمِه، مُجَسَّمِه
دیکشنری عربی به فارسی