معنی تَمَاهَلَ
تَمَاهَلَ
زیر لب گفتن، آهسته تر
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با تَمَاهَلَ
تَجَاهَلَ
تَجَاهَلَ
بی تَوَجُّهی کَردَن، جَهل، بی اِحتِرامی کَردَن
دیکشنری عربی به فارسی
تَقَابَلَ
تَقَابَلَ
دَریافت کَردَن، مُلاقات کُنید
دیکشنری عربی به فارسی
تَفَاعَلَ
تَفَاعَلَ
مُشارِکَت کَردَن، تَعَامُل
دیکشنری عربی به فارسی
تَغَافَلَ
تَغَافَلَ
غِفلَت کَردَن، او نادیدِه گِرِفت، نادیدِه گِرِفتَن
دیکشنری عربی به فارسی
تَعَامَلَ
تَعَامَلَ
مُعامِلِه کَردَن، مُعامِلِه
دیکشنری عربی به فارسی
تَظَاهَرَ
تَظَاهَرَ
اِدِّعا کَردَن، نِشان دادَن، تَظَاهُر کَردَن
دیکشنری عربی به فارسی