معنی تَلَألُؤ
تَلَألُؤ
درخشندگی، چشمک زدن، اوپالی بودن
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با تَلَألُؤ
تَلَأُّل
تَلَأُّل
دِرَخشِش، دِرَخشان
دیکشنری عربی به فارسی