معنی تَقَلَّبَ
تَقَلَّبَ
نوسان داشتن، نوسان
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با تَقَلَّبَ
تَقَلَّصَ
تَقَلَّصَ
کَم شُدَن، کوچَک شُدَن
دیکشنری عربی به فارسی
تَجَنَّبَ
تَجَنَّبَ
پَرهیز کَردَن، بَرایِ جِلوگیری اَز
دیکشنری عربی به فارسی
تَقَارَبَ
تَقَارَبَ
هَمگَرا شُدَن، نَزدیک شُدَن
دیکشنری عربی به فارسی
تَكَلَّمَ
تَكَلَّمَ
حَرف زَدَن، صُحبَت کَردَن
دیکشنری عربی به فارسی
تَقَطَّرَ
تَقَطَّرَ
چِکیدَن، چِکِّه کَردَن
دیکشنری عربی به فارسی
تَقَدَّمَ
تَقَدَّمَ
اِدامِه دادَن، پیشرَفت، پیشرَفت کَردَن، فَرسودِه
دیکشنری عربی به فارسی
تَشَعَّبَ
تَشَعَّبَ
چَنگال زَدَن، او مُنشَعِب شُد
دیکشنری عربی به فارسی
تَعَلَّمَ
تَعَلَّمَ
یاد گِرِفتَن، بَرایِ یادگیری
دیکشنری عربی به فارسی
تَعَلَّقَ
تَعَلَّقَ
مُتِعَلِّق بودَن، او دِلبَستِه شُد
دیکشنری عربی به فارسی