معنی تَقَاعَدَ
تَقَاعَدَ
بازنشسته شدن، بازنشستگی، عقب نشینی کردن
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با تَقَاعَدَ
تَصَاعَدَ
تَصَاعَدَ
زوم کَردَن، او تَشدِید شُد
دیکشنری عربی به فارسی
تَقَارَبَ
تَقَارَبَ
هَمگَرا شُدَن، نَزدیک شُدَن
دیکشنری عربی به فارسی
تَقَابَلَ
تَقَابَلَ
دَریافت کَردَن، مُلاقات کُنید
دیکشنری عربی به فارسی
تَفَاعَلَ
تَفَاعَلَ
مُشارِکَت کَردَن، تَعَامُل
دیکشنری عربی به فارسی
تَدَاعَبَ
تَدَاعَبَ
دَر آغوش گِرِفتَن، او مُعاشِقِه کَرد
دیکشنری عربی به فارسی
تَقَاعُد
تَقَاعُد
بازنِشَستِگی
دیکشنری عربی به فارسی