معنی تَفرِيق
تَفرِيق
عدم تمرکز، جدایی، مرزبندی
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با تَفرِيق
تَفرِيغ
تَفرِيغ
دَفع، تَخلِیَه
دیکشنری عربی به فارسی
تَعرِيق
تَعرِيق
تَعرِیق، حِجاب
دیکشنری عربی به فارسی
تَجرِيم
تَجرِيم
جِنایَت سازی، جُرم اِنگاری، رَد صَلاحیَّت، غِیرِقانونی سازی
دیکشنری عربی به فارسی
تَبرِيك
تَبرِيك
تَبرِیک، تَبرِیک میگَم
دیکشنری عربی به فارسی
تَبرِير
تَبرِير
تَوجِیه
دیکشنری عربی به فارسی
تَألِيق
تَألِيق
تابِش، دِرَخشِش
دیکشنری عربی به فارسی
تَارِيخ
تَارِيخ
تاریخ
دیکشنری عربی به فارسی
تَخرِيب
تَخرِيب
تَخرِیب، خَرابکاری، فَساد
دیکشنری عربی به فارسی
تَحقِيق
تَحقِيق
تَحَقُّق، تَحقِیق، دَستیابی، تَصدِیق، تَأیید، تَوجِیه
دیکشنری عربی به فارسی