معنی تَفَكُّك تَفَكُّك پریشانی، از هم پاشیدگی، تجزیه، قطعی بودن پَریشانی، اَز هَم پاشیدِگی، تَجزِیَه، قَطعی بودَن دیکشنری عربی به فارسی