معنی تَفَرُّج
تَفَرُّج
شادی بخشی، تماشا کردن
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با تَفَرُّج
تَخَرُّج
تَخَرُّج
فِراغَت، فارِغ التَحصیلی
دیکشنری عربی به فارسی
تَفَرُّق
تَفَرُّق
تَلَف، تَقسیم کُنید، ناهَماهَنگی، تَقسیم کُنَندِگی
دیکشنری عربی به فارسی
تَفَرُّع
تَفَرُّع
پیچیدِگی، چَنگال
دیکشنری عربی به فارسی
تَفَرُّد
تَفَرُّد
تَکِینگی، مُنحَصِر بِه فَرد بودَن، تَفاوُت، خُود رأیی
دیکشنری عربی به فارسی
تَفَجُّج
تَفَجُّج
اَفزایِش حَجم، اِنفِجار
دیکشنری عربی به فارسی
تَعَرُّج
تَعَرُّج
ناهَمواری، زیگزاگ
دیکشنری عربی به فارسی
تَدَرُّج
تَدَرُّج
تَدریج، فارِغ التَحصیلی
دیکشنری عربی به فارسی
تَحَرُّك
تَحَرُّك
جابِجایی، حَرَکَت کُنید، تَکان خُوردَن
دیکشنری عربی به فارسی
تَحَرُّش
تَحَرُّش
آزار، آزار و اَذیَّت
دیکشنری عربی به فارسی