معنی تَعَظُّم
تَعَظُّم
استخوان سازی
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با تَعَظُّم
تَعَقُّم
تَعَقُّم
پاک سازی، عَقیم سازی
دیکشنری عربی به فارسی
تَحَكُّم
تَحَكُّم
دَستکاری، کُنتُرُل کُنید
دیکشنری عربی به فارسی
تَحَطُّم
تَحَطُّم
خُروج اَز رِیل، سُقوط، سَر و صِدا
دیکشنری عربی به فارسی
تَجَهُّم
تَجَهُّم
عَبوسی، اَخم کَردَن، اَخموگَری
دیکشنری عربی به فارسی
تَقَدُّم
تَقَدُّم
پیشِ روی، پیشرَفت، پیشبُرد
دیکشنری عربی به فارسی
تَوَرُّم
تَوَرُّم
وَرَم، تَوَرُّم
دیکشنری عربی به فارسی
تَضَخُّم
تَضَخُّم
تَوَرُّم
دیکشنری عربی به فارسی
تَعَمُّد
تَعَمُّد
آگاهانِه بودَن، بِه عَمد
دیکشنری عربی به فارسی
تَعَقُّل
تَعَقُّل
خِرَد مَنطِقی، اِحتیاط
دیکشنری عربی به فارسی