معنی تَعَاوُنِيَّة
تَعَاوُنِيَّة
هم افزایی، مشارکتی
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با تَعَاوُنِيَّة
تَعَاوُنِيًّا
تَعَاوُنِيًّا
بِه طُورِ تَعاوُنی، بِه صورَتِ مُشتَرِک
دیکشنری عربی به فارسی
تَعَاوُنِيّ
تَعَاوُنِيّ
هَمکاری، تَعاوُنی
دیکشنری عربی به فارسی