معنی تَضَرُّع
تَضَرُّع
التماس کننده، دعا
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با تَضَرُّع
تَفَرُّع
تَفَرُّع
پیچیدِگی، چَنگال
دیکشنری عربی به فارسی
تَحَرُّك
تَحَرُّك
جابِجایی، حَرَکَت کُنید، تَکان خُوردَن
دیکشنری عربی به فارسی
تَحَرُّش
تَحَرُّش
آزار، آزار و اَذیَّت
دیکشنری عربی به فارسی
تَحَرُّر
تَحَرُّر
آزادسازی، رَهایی، آزادی
دیکشنری عربی به فارسی
تَجَمُّع
تَجَمُّع
تَجَمُّع، اِستَخر، اَنباشتِه بودَن، اَنباشتِگی، گَریی
دیکشنری عربی به فارسی
تَجَرُّد
تَجَرُّد
بی مادّی، بی طَرَفی، بی هُویَّتی
دیکشنری عربی به فارسی
تَتَبُّع
تَتَبُّع
تَعقِیب کَردَن، آهَنگ
دیکشنری عربی به فارسی
تَبَقُّع
تَبَقُّع
ناهَمگِنی، نُقطِه
دیکشنری عربی به فارسی
تَخَرُّج
تَخَرُّج
فِراغَت، فارِغ التَحصیلی
دیکشنری عربی به فارسی