معنی تَشابُك
تَشابُك
گرفتاری، گره زدن، پیچیدگی
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با تَشابُك
تَشابُه
تَشابُه
شَباهَت
دیکشنری عربی به فارسی
تَشَابُك
تَشَابُك
بافتِگی، گِرِه زَدَن، پیچیدِگی
دیکشنری عربی به فارسی
تَشابَكَ
تَشابَكَ
دَر هَم پیچیدَن، گِرِه زَدَن
دیکشنری عربی به فارسی
تَشَارُك
تَشَارُك
مُشتَرَک بودَن، مُشارِکَت
دیکشنری عربی به فارسی
تَابُو
تَابُو
تابو
دیکشنری عربی به فارسی