معنی تَشَقَّقَ
تَشَقَّقَ
ترک خوردن، او ترک خورد
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با تَشَقَّقَ
تَحَقَّقَ
تَحَقَّقَ
تَأیید کَردَن، تَأیید
دیکشنری عربی به فارسی
تَفَوَّقَ
تَفَوَّقَ
اُستاد شُدَن، بَرتَری، بَرتَری یافتَن، سِبقَت گِرِفتَن
دیکشنری عربی به فارسی
تَفَرَّقَ
تَفَرَّقَ
پَراکَندِه کَردَن، تَقسیم کُنید
دیکشنری عربی به فارسی
تَوَقَّفَ
تَوَقَّفَ
مُتِوَقِّف کَردَن، بَرایِ تَوَقُّف، تَوَقُّف کَردَن
دیکشنری عربی به فارسی
تَنَقَّلَ
تَنَقَّلَ
بی صِدا حَرَکَت کَردَن، او بِه اَطراف حَرَکَت کَرد
دیکشنری عربی به فارسی
تَطَقطَقَ
تَطَقطَقَ
تَرَق تَرَق کَردَن، کِلیک کَرد
دیکشنری عربی به فارسی
تَشَعَّبَ
تَشَعَّبَ
چَنگال زَدَن، او مُنشَعِب شُد
دیکشنری عربی به فارسی
تَشَتَّمَ
تَشَتَّمَ
تُهمَت زَدَن، فُحش داد
دیکشنری عربی به فارسی
تَشَبَّكَ
تَشَبَّكَ
دَر هَم تَنیدَن، او دَر هَم پیچید
دیکشنری عربی به فارسی