معنی تَسَخَّ
تَسَخَّ
آلوده کردن، کثیف شو
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با تَسَخَّ
أَسَرَّ
أَسَرَّ
فَریفتَن، فَریبَندِه
دیکشنری عربی به فارسی
تَبَلَّ
تَبَلَّ
چاشنی زَدَن، خیس شُو
دیکشنری عربی به فارسی
تَسَاءَ
تَسَاءَ
بَدتَر شُدَن، بَد اَست
دیکشنری عربی به فارسی
فَسَخَ
فَسَخَ
آسیب زَدَن، باطِل کَرد
دیکشنری عربی به فارسی
نَسَخَ
نَسَخَ
کُپی کَردَن، کُپی ها، فُتوکُپی گِرِفتَن، رونِوِشت بَرداری کَردَن
دیکشنری عربی به فارسی