معنی تَسَامُح
تَسَامُح
فروتنی، تحمّل، رواداری، آزادی خوٰاهی
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با تَسَامُح
تَضَامُن
تَضَامُن
هَمبَستِگی
دیکشنری عربی به فارسی
تَعَامُل
تَعَامُل
تَعَامُل، مُعامِلِه
دیکشنری عربی به فارسی
تَعَامُد
تَعَامُد
عَمودِیَت، عَمود بودَن
دیکشنری عربی به فارسی
تَسَاؤُل
تَسَاؤُل
پُرسِشگَری، سُؤال
دیکشنری عربی به فارسی
تَسَاهُل
تَسَاهُل
تَسَاهُل، زیادِه خوٰاهی
دیکشنری عربی به فارسی
تَسَارُع
تَسَارُع
شِتاب
دیکشنری عربی به فارسی
تَزَامُن
تَزَامُن
هَم زَمانی، هَمگام سازی
دیکشنری عربی به فارسی