معنی تَزَيَّنَ
تَزَيَّنَ
زیبا کردن، خودت را آراسته کن
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با تَزَيَّنَ
تَحَصَّنَ
تَحَصَّنَ
تَحکیم کَردَن، خُودَش را مُحکَم کَرد
دیکشنری عربی به فارسی
تَخَمَّنَ
تَخَمَّنَ
گُمان کَردَن، او حَدس زَد
دیکشنری عربی به فارسی
تَكَوَّنَ
تَكَوَّنَ
تَشکِیل شُدَن، تَشکیل شُدِه اَست
دیکشنری عربی به فارسی
تَمَيَّزَ
تَمَيَّزَ
ویژِگی داشتَن، او بِه بَرتَری رِسید
دیکشنری عربی به فارسی
تَضَمَّنَ
تَضَمَّنَ
شامِل بودَن، گُنجاندِه شُدِه اَست
دیکشنری عربی به فارسی
تَعَفَّنَ
تَعَفَّنَ
فاسِد شُدَن، پوسیدِگی
دیکشنری عربی به فارسی
تَزَوَّجَ
تَزَوَّجَ
اِزدِواج کَردَن، او اِزدِواج کَرد، عَروسی کَردَن
دیکشنری عربی به فارسی
تَزَلَّجَ
تَزَلَّجَ
اِسکی کَردَن، اِسکِیت سَواری
دیکشنری عربی به فارسی
زَيَّنَ
زَيَّنَ
تَزئِین کَردَن، زیبا، آراستَن
دیکشنری عربی به فارسی