معنی تَزَامُن
تَزَامُن
هم زمانی، همگام سازی
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با تَزَامُن
تَضَامُن
تَضَامُن
هَمبَستِگی
دیکشنری عربی به فارسی
تَوَازُن
تَوَازُن
تَنَاسُب، تَعَادُل، یِکنَواختی
دیکشنری عربی به فارسی
تَعَاوُن
تَعَاوُن
فَداکاری، هَمکاری، مُقابَلِه بِه مِثل
دیکشنری عربی به فارسی
تَعَامُل
تَعَامُل
تَعَامُل، مُعامِلِه
دیکشنری عربی به فارسی
تَعَامُد
تَعَامُد
عَمودِیَت، عَمود بودَن
دیکشنری عربی به فارسی
تَسَامُح
تَسَامُح
فُروتَنی، تَحَمُّل، رَواداری، آزادی خوٰاهی
دیکشنری عربی به فارسی
تَهَاوُن
تَهَاوُن
بی اِحتیاطی، اَز خُود راضی بودَن، بی پَروازی
دیکشنری عربی به فارسی