معنی تَرتِيب
تَرتِيب
ترتیب، رتبه بندی
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با تَرتِيب
تَركِيب
تَركِيب
مَفصَل بَندی، نَصب، تَرکیب
دیکشنری عربی به فارسی
تَرتِيل
تَرتِيل
خوٰاندَن، سُرود
دیکشنری عربی به فارسی
تَثقِيب
تَثقِيب
سوراخ کاری، سوراخ شُدَن
دیکشنری عربی به فارسی
تَأنِيب
تَأنِيب
سَرزَنِش، تَوبیخ
دیکشنری عربی به فارسی
تَأدِيب
تَأدِيب
اِنضِباط، نَظم و اِنضِباط
دیکشنری عربی به فارسی
تَخرِيب
تَخرِيب
تَخرِیب، خَرابکاری، فَساد
دیکشنری عربی به فارسی
تَحتِيّ
تَحتِيّ
ناخُودآگاه، راهزَنی، زیرزَمینی، راهنَماها
دیکشنری عربی به فارسی
تَحبِيب
تَحبِيب
اِهدا، دانِه بَندی، گِرانُول سازی
دیکشنری عربی به فارسی
تَفتِيش
تَفتِيش
بازرَسی
دیکشنری عربی به فارسی