معنی تَرَاضٍ
تَرَاضٍ
رضایت، سازش
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با تَرَاضٍ
تَرَاخٍ
تَرَاخٍ
سُستی، بی عَمَلی
دیکشنری عربی به فارسی
تَجَافٍ
تَجَافٍ
کِنارِه گیری، خُشک کُنید
دیکشنری عربی به فارسی
تَبَاهٍ
تَبَاهٍ
خودنَمایی
دیکشنری عربی به فارسی
تَعَالٍ
تَعَالٍ
تَعالی، بیا اینجا
دیکشنری عربی به فارسی
تَعَافٍ
تَعَافٍ
بِهبود، خوب شُو
دیکشنری عربی به فارسی
رَاضٍ
رَاضٍ
رِضامَند، راضی
دیکشنری عربی به فارسی