معنی تَرَاخٍ
تَرَاخٍ
سستی، بی عملی
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با تَرَاخٍ
تَرَاضٍ
تَرَاضٍ
رِضایَت، سازِش
دیکشنری عربی به فارسی
تَجَافٍ
تَجَافٍ
کِنارِه گیری، خُشک کُنید
دیکشنری عربی به فارسی
تَبَاهٍ
تَبَاهٍ
خودنَمایی
دیکشنری عربی به فارسی
تَعَالٍ
تَعَالٍ
تَعالی، بیا اینجا
دیکشنری عربی به فارسی
تَعَافٍ
تَعَافٍ
بِهبود، خوب شُو
دیکشنری عربی به فارسی
تَرَاخِي
تَرَاخِي
سُستی، بی حالی، شُل بودَن
دیکشنری عربی به فارسی
مُتَرَاخٍ
مُتَرَاخٍ
سُست، تَنبَل
دیکشنری عربی به فارسی
صَرَاخ
صَرَاخ
تیزی صِدا، فَریاد زَدَن
دیکشنری عربی به فارسی