معنی تَدَفَّقَ
تَدَفَّقَ
نفوذ کردن، جریان
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با تَدَفَّقَ
تَحَقَّقَ
تَحَقَّقَ
تَأیید کَردَن، تَأیید
دیکشنری عربی به فارسی
تَحَفَّزَ
تَحَفَّزَ
ژِست گِرِفتَن، او با اَنگیزِه بود
دیکشنری عربی به فارسی
تَخَفَّفَ
تَخَفَّفَ
بافِر شُدَن، آهِستِه تَر
دیکشنری عربی به فارسی
تَفَوَّقَ
تَفَوَّقَ
اُستاد شُدَن، بَرتَری، بَرتَری یافتَن، سِبقَت گِرِفتَن
دیکشنری عربی به فارسی
تَفَرَّقَ
تَفَرَّقَ
پَراکَندِه کَردَن، تَقسیم کُنید
دیکشنری عربی به فارسی
تَنَفَّسَ
تَنَفَّسَ
آه کِشیدَن، نَفَس کِشیدَن
دیکشنری عربی به فارسی
تَشَقَّقَ
تَشَقَّقَ
تَرَک خُوردَن، او تَرَک خُورد
دیکشنری عربی به فارسی
تَعَلَّقَ
تَعَلَّقَ
مُتِعَلِّق بودَن، او دِلبَستِه شُد
دیکشنری عربی به فارسی
تَعَفَّنَ
تَعَفَّنَ
فاسِد شُدَن، پوسیدِگی
دیکشنری عربی به فارسی