معنی تَدَخُّل
تَدَخُّل
مداخله، برای مداخله، مزاحمت، فضولی، نفوذ
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با تَدَخُّل
تَجَمُّل
تَجَمُّل
چاپلوسی، زیبا
دیکشنری عربی به فارسی
تَبَخُّر
تَبَخُّر
تَبخِیر
دیکشنری عربی به فارسی
تَأَمُّل
تَأَمُّل
خودکاوی، تَفَکُّر
دیکشنری عربی به فارسی
تَأَكُّل
تَأَكُّل
خُوردِگی
دیکشنری عربی به فارسی
تَأَخُّر
تَأَخُّر
تَأخیر، دیرکَرد، تَأخیر
دیکشنری عربی به فارسی
تَخَيُّل
تَخَيُّل
تَخَیُّل سازی، تَصَوُّر کَردَن
دیکشنری عربی به فارسی
تَحَيُّل
تَحَيُّل
دُورویی، یِک تَرفَند
دیکشنری عربی به فارسی
تَحَوُّل
تَحَوُّل
جَهش، تَبدیل، تَغییر
دیکشنری عربی به فارسی
تَحَمُّل
تَحَمُّل
بُردباری، تَحَمُّل کَردَن، بُردبار
دیکشنری عربی به فارسی