ترجمه تَحجَّرَ به فارسی - دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با تَحجَّرَ
تَفَجَّرَ
- تَفَجَّرَ
- غُرِّش کَردَن، او مُنفَجِر شُد، ریز ریز شُدَن، مُنتَشِر شُدَن، سَرنِگون کَردَن، تِکِّه تِکِّه شُدَن، غُرغُر کَردَن
دیکشنری عربی به فارسی
فَجَّرَ
- فَجَّرَ
- اِنفِجار کَردَن، سِپیدِه دَم، مُختَل کَردَن، بادکُنَک کَردَن، حُباب ساختَن، کیسِه زَدَن
دیکشنری عربی به فارسی